گسترش شبکههای اجتماعی در اینترنت موجب شده تا بسیاری از اعضای این شبکهها به دلایل مختلف از جمله سهلانگاری و ناآگاهی، برخی اطلاعات خصوصی خود را در ارتباط با دیگر اعضا مطرح میکنند که این امر بستر مناسبی برای سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی فراهم آورده است. یکی از این شبکههای اجتماعی پربازدید در سطح جهان سایت «فیس بوک» است که از جمله بزرگترین شبکه های اجتماعی در دنیا محسوب میشود. این شبکه به عنوان یکی از مهم ترین وسایل جمعی در ایران به ویژه جوانان نقش مهمی را در سوءاستفاده سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی ویژه رژیم صهیونیستی فراهم کرده است.
در همین رابطه «رونن برگمن» کارشناس اسرائیلی امورد اطلاعات و
نویسنده کتاب «جنگ مخفی اسرائیل در ایران» درگفتوگو با بیبیسی گفت: «زیر نظر
داشتن شبکه های اجتماعی در اینترنت، حداقل چیزی است که باید از سرویسهای
اطلاعاتی هر کشور انتظارداشت.»
وی تأکید کرد: اسرائیل از اطلاعات شخصی که به میزان زیادی در اینترنت یافت میشود
برای شناسایی افرادی که احتمال دارد به این رژیم کمک کند ،استفاده میکند.ذکر این نکته ضروری است
که بسیاری از مردم متوجه مسائل امنیتی نیستند و آنها با مراجعه به اینترنت درباره
مشکلات شخصی و حتی در مورد همسر و خانواده خود حرف میزنند در حالی که ممکن است
همین اطلاعات علیه آنها به کار گرفته شود. در همین خصوص شنیدهها حاکی از آن است
که رسانه ملی جمهوری اسلامی قصد دارد با صرف بودجهای مناسب شبکهای ایرانی با نام
فیسبوک ایرانی راهاندازی کند که این امر می تواند از بروز بسیاری خطرات جلوگیری
به عمل آورد.
رباتهای پرنده (Drone) در سال ۲۰۱۴ از اسباببازیهای پلاستیکی فانتزی به یکی از پر طرفدارترین موضوعات فناوری تبدیل شدند و در حوزههای مختلف صنعتی، نظامی، زیست محیطی و خدمات شهری به کار گرفته شدند.
در ۲۰۱۴ خبرهای زیادی درباره دِرونها منتشر و باعث توجه و هیجان بیشتر جامعه شد. فستفودی معروف دومینو با دِرون، پیتزاهایش را به دست مشتری میرساند، سایت آمازون شروع به ارسال سفارشها با دِرون کرد، یک زن به خاطر اینکه ربات پرندهاش توسط یک نوجوان به بازی گرفته شده و پرواز کرده است، او را مورد ضرب و شتم قرار داد. همچنین، چند خبر درباره به پرواز درآمدن دِرونهایی در مناطق ممنوعه و عکسبرداری از افراد برهنه و نقض حریم خصوصی ! اما چطور شد که یک دفعه دِرونها از توی ویترین اسباببازیفروشها و فیلمهای علمی – تخیلی به آسمان پارکها و شهرها پرواز کردند و این همه سروصدا به راه انداختند تا حدی که سازمان هوانوردی فدرال (FAA) دست به کار شد و اول هشدار داد و بعد منع کرد و در نهایت کلیپی به نام «Know Before You Fly» روی سایت خود قرار داد. وقتی مردم شروع به انجام کارهای خلاقانه با این هواپیماهای بدون سرنشین و البته از نوع غیرجاسوسی کردند، توجه همه به کاربردهای خاص و نوآورانه دِرونها جلب شد و انگار خیلیها تازه فهمیدند چرا این پرندههای الکترونیکی ساخته شدند.
از همین زمان هم بود که دردسرهای پلیس و دیگر مراکز امنیتی شروع شد و در حالی که هیچ آمادگی و برنامهریزی برای مقابله با آنها نداشتند، دست به تعقیب دِرونها زدند. در ابتدا، دولت استفادههای تجاری از دِرونها را نیمه قانونی عنوان کرد و از در دوستی و آشتی وارد شد. بعد یک دفعه استفاده از این دستگاههای غیرقانونی شد و بعد دوباره اعلام شد قانونی است و دوباره غیرقانونی اعلام شد. چون کنترل استفاده از دِرونها سخت و شاید هم غیرممکن است. به همین دلیل، اکنون مقامات دولتی امریکا در یک وضعیت گیجکننده به سر میبرند و FAA استفاده ازشان را غیرقانونی میداند. این سازمان گزارشهایی از سوءاستفاده دِرونها منتشر کرده که در جای خود قابل تامل است و احساس میشود باید حق را به آنها داد که استفاده از این رباتها را غیرقانونی کردند. مثلاً یک دِرون با پرواز از روی دیوار بلند یک زندان، سعی کرده است مواد مخدر به دست زندانیان برساند. یا دو دِرون به درون دریاچهای در منطقه Yellowstone سقوط کردند در حالی که یک تفنگ ساچمهای روی آنها نصب شده بود. تصویربرداریهای غیرقانونی نیز به وفور انجام شده است.
در جبهه مخالف، استدلال موافقان دِرونها این است که فقط سوءاستفاده نیست. این دستگاهها میتوانند با پرواز بر فراز مناطق حیاتوحش یا مزارع کشاورزی از شکار غیرقانونی جلوگیری کنند. یا در حوادث طبیعی مانند زلزله، آتشسوزی و سیل دست به امداد و کمکرسانی بزنند و تصاویر و اطلاعات حیاتی تهیه و مخابره کنند. یکی دیگر از کاربردهای موفق دِرونها در تصادفات و ترافیکهای شهری است. هماکنون، صدها کسبوکار کوچک در امریکا از دِرونها برای تصویربرداری از مجالس میهمانی و عروسی، خطوط لوله، کشاورزی، تبلیغات و نقشهبرداری استفاده میکنند. فهرست کردن کاربریهای این رباتها پایانی ندارد. به هر حال، در سال ۲۰۱۴ که فقط یک روزش باقی مانده، دِرونها چقدر دوستداشتنی و جذاب شدند و توجه بسیاری از افراد را چه برای تفنن و تفریح یا سودآوری و کاهش هزینه جلب کردند
نظرات متضادی در رابطه با این پرسش وجود دارد. از یک سو مخالفان قانون گذاری می گویند اگر بی طرفی شبکه ای واقعا برای مصرف کنندگان خوب باشد، نیروهای بازار باعث رعایت آن از طرف ISP ها خواهند شد و برای آنها بهتر است که ارزش محتوایی سرویس های خود را نزد مصرف کننده بالا ببرند، زیرا می توانند قیمت خدمات عمومی خود را هم افزایش دهند. پس اگر واقعا بی طرف شبکه ای باعث افزایش نوآوری می شود، ISP ها شبکه های خود را باز نگه می دارند تا مردم بیشتری به محتواها و سرویس های آنلاین دسترسی داشته باشند.
اما موافقان قانون گذاری مخالف این استدلال هستند. آنها به حق انتخاب مشتریان اشاره می کنند که برای دریافت خدمات محلی، در صورت نارضایتی از یک سرویس فقط چند انتخاب محدود در اختیار دارند. در ضمن بسیاری ISP ها تضاد منافعی دارند که می تواند آنها را به سمت ایجاد محدودیت های مضر برای مصرف کنندگان ولی مفید برای کسب و کار ISP ها سوق دهد.
بدون بی طرفی شبکه ای، منافع متنوع تامین کنندگان اینترنت، می تواند رقبای آنها در سایر حوزه ها را به زحمت بیندازد.
برای مثال، در بازار پرسودی مثل ایالات متحده، در حال حاضر بیشتر خطوط پهنای باند محلی (زمینی) توسط شرکت هایی ارائه می شود که دستی هم در شبکه های کابلی دارند؛ مثلا کام کست و تایم وارنر. اینها می توانند در صورت احساس خطر از جانب رقبای اینترنتی نظیر نتفلیکس و هولو، دسترسی به وبسایت های استریم محتوای آنها را سخت کنند. در اصل درگیری بین نتفلیکس و کام کست بر سر کیفیت سرویس نتفلیکس بر روی شبکه کام کست نیز از همین جا شروع شده است.
فیلترینگ هوشمند معنایی
یکی از قابلیتهای اساسی فیلترینگ هوشمند، درک معنایی ، صوتی و تصویری است؛ به طوری که بدون حساسیت روی کلمات خاص مطالب را بخواند و بفهمد؛ تصویر را پردازش کند و تشخیص دهد. طبق تعاریف موجود و نمونههای تطبیقی در دیگر کشورها، فیلترینگ هوشمند باید قادر به تشخیص بخشی از آدرسهای اینترنتی باشد ؛ به گونهای که در برخورد با یک صفحه، به جای فیلتر کردن تمام صفحه، بخشی از آن را مسدود کند.برای مثال باید بتواند دربارهی سایت فیسبوک برخی صفحات را مسدود و باقی را باز بگذارد.
از دیگر الزامات فیلترینگ هوشمند، تمایز قائل شدن در دسترسی هاست؛ به این معنی که بتوان برای افرادی سطح دسترسی بیشتر یا کمتری را تعریف کرد. درک معنایی، صوتی و تصویری (عکس و فیلم) از دیگر الزامات فیلترینگ هوشمند است. با امکان درک تصویر و پردازش تصویر، تصاویر موردنظر در یک صفحه اینترنتی بدون مسدود شدن تمام آدرس صفحه، فیلتر خواهد شد و امکان استفاده از سایت موردنظر همچنان فراهم است.
با قابلیت درک معنایی، حساسیت روی کلمات خاص وجود ندارد؛ مطالب را میخواند و براساس محتوا مسدودسازی انجام میشود؛ برای مثال بتواند بین یک مطلب پزشکی که در آن از کلمات خاص استفاده شده و یک داستان که همان کلمات مشابه در آن بکار رفته، تبعیض قائل شود.